دوره از ترس تا خودشکوفایی دربارهی چیست؟
ترس چیست؟
ترس نوعی سیستم هیجان است که آسیبپذیری ما را علامت میدهد. ترس از تعبیر فرد دربارهی اینکه موقعیت خطرناک و تهدیدی برای سلامت فرد است، ناشی می شود. شایعترین موقعیتهایی که ترس را برانگیخته میکنند آنهایی هستند که خطر یا انتظار اینکه توانایی مقابله کردن فرد قادر نخواهد بود تا از پس شرایط آینده برآیند، ریشه دارد.
تهدیدهای جسمانی و روانی می توانند از مخاطرات زیستی (عنکبوت، مار) یا اجتماعی (جلوههای صورت خشمگین، غریبهها، اعضای برون گروه) ناشی شوند. علائم نسبتا روشنی از عذاب، تهدید، خطر قریبالوقوع هستند. بنابراین ، ترس عمدتا به درک آسیبپذیر بودن در برابر تهدید یا خطر مربوط میشود.
ضرورت پرداختن به ترس
هر فرد در شرایط مختلف با احساسات و هیجانات متفاوتی مواجه میشود سپس این هیجانات، محرکی برای واکنشها و عملکرد فرد میباشد. در صورت عدم شناخت هیجانات و اثرات هر یک با معضلات و مشکلات احساسی و رفتاری مواجه خواهیم شد.
با توجه به توضیحات فوق اهمیت شناخت هیجانات یک ضرورت سازنده لحاظ میشود. با شناخت هیجانات، عملکرد و رفتار سازندهای در مواجه شدن با احساسات و هیجانات خواهیم داشت و این امر در جهت بهبود سطح زندگی و کسب مهارتهای فردی کمکرسان خواهد بود . بنابراین لازم و ضروری است ترس شناخته شود. با توجه به تعریف و ماهیت ترس که یک سیستم هشداردهنده و آگاهکننده از آسیبپذیری است، میتوان برای موقعیت و شرایط آسیبرسان راهکاری فراهم نماییم. در زمانی که شخص با تهدید یا خطراتی از شرایط و موقعیتهای متفاوت روبه رو میشود عکسالعمل ها و پاسخهایی برای این موقعیت خواهد داشت.
حوزه حسی و عملکردی ترس
نکتهی قابل تأمل این است که احساسات و واکنشهای حاصله از ترس آیا سازنده و در جهت مراقبت و حل مسآله میباشد یا بهوجود آورندهی احساسات ناخوشایند و منفعل بودن؟
با نگاهی اجمالی به برخورد غالب افراد مشاهده میشود که در مواجه با ترس، بجای استفاده از این سیستم هشدار برای مراقبت و ایجاد حل مسئله برای حفاظت و آسیب ندیدن، درگیر ترس و اضطراب گردیده در نتیجه خسته و ناامید ، منفعل، ناراضی، غمگین و شاکی از موقعیت گردیده و هیجان ترس نتیجهی غیرسازندهای خواهد داشت. و با این روال شخص با عملکردهای مانند غرغر کردن، شکایت کردن ، منزوی شدن و …. واکنش نشان میدهد. همچنین انگیزهای برای ایجاد بهبود و تغییرات نخواهد داشت. غالبا نگران شرایط و اوضاع حال و آینده خواهد بود و ترس عاملی برای خاموش شدن از حرکت، پویایی و شور و نشاط زندگی خواهد بود. با این وضعیت حسی و عملکردی، شخص رابطه خویش با خویش از دست میدهد و نسبت به شناخت توانمندیها و نقاط قوت خود منفعل و خاموش میگردد.
درصورتی که ترس همانند خشم، سیستم هشداردهنده و خویشمراقبتی است و در مواجه شدن با این هیجانات این بهبودی و مراقبت حاصل نمی گردد. با هیجان ترس شخص میتواند وجود شرایط آسیبرسان را شناسایی کرده و بدنبال راهحل باشد در حالیکه میبینیم شخص پس از مواجه شدن با خطر و هیجان ترس نه تنها آسیب می بیند بلکه قدرتهای درونی خویش را نادیده گرفته و ارتباط با خویش را از دست میدهد. همچنین در مواجه شدن با شرایط ناگوار و ناخوشایند نیز با هیجان خشم مواجه میشود در این حالت نیز بجای بهره بردن از قدرت هیجان خشم برای مقابله قدرتمند و قاطع با شرایط ناخوشایند و برطرف کردن موانع، این قدرت در جهت آسیب زدن به خویش، دیگری و محیط عمل می کند و شخص به رابطه خویش با خویش، دیگری و جهان اطراف آسیب می زند. در این وضعیت نیز مشاهده میگردد که این سیستم هشداردهنده نتیجه غیرسازنده و نامطلوبی داشته. مسئله بوجود آمده با این روال این است، چه عواملی باعث میشود که از کارکرد صحیح این هیجانان ، مثل ترس بهره نبرد. به دو عامل مهم میتوان در این زمینه اشاره کرد:
- عدم شناخت احساسات و ماهیت هیجانات
- عدم مهارت خود تنظیمی (مدیریت هیجانات)
ترس تا خودشکوفایی
در دوران کرونا (و همچنین وضعیتهای بیرونی مخاطرهآمیز) با توجه به موقعیت ناشناخته این بیماری، نبود روش قطعی درمان و شیوع و سرایت با سرعت بالا ترس و وحشتزدگی بهوجود آمده عاملی برای درگیر شدن و برانگیختن احساسات متفاوت و عملکردهای متفاوتی میگردد. احساسات برانگیخته شده و عملکردهای متفاوت در جایگاه ترس در این دوران بستگی به :
- شناخت فرد نسبت به احساس ترس
- شناخت فرد نسبت به خود و توانمندیهای خویش
- شناخت فرد به مهارت خود تنظیمی
- توجه به نکات ایمنی و بهداشتی
- انتخاب عملکرد مناسب برای پیشگیری از ابتلا و سرایت
جایگاه ترس
شخص با توجه به توانمندی ها و شناخت نبست به خویش و محیط، احساسات و عملکردهای متفاوتی خواهد داشت. در صورتی که از ماهیت ترس به عنوان سیستم هشداردهنده و اخطاردهنده آگاهی نداشته باشد درگیر استرس، اضطراب، نگرانی، آشفتگی، وحشتزدگی و کسالت خواهد شد و عملکردی مانند غرزدن، شکایت، بیحوصلگی، بیبرنامگی، توجه کردن به تمام اخبار موثق و غیرموثق، غفلت از نکات ایمنی و بهداشتی، منفعل بودن و … را در این شرایط تجربه خواهد کرد. این یعنی در جایگاه ترس توقف کردن و گیر افتادن.
جایگاه یادگیرنده
آگاهی و شناخت فرد از ماهیت ترس، توانمندی خویش حوزه حسی و عملکرد کاملا متفاوت از موقعیت ذکر شده در عدم شناخت بدنبال خواهد داشت. با آگاهی و شناخت ، فرد سیستم هشدار دهنده ترس را شناسایی کرده و خطر آسیب و تهدید را پیش بینی می کند ، به راه حل و توجه به حل مسئله می پردازد. توجه به توانمندی ها و قدرت های درونی، آغاز اعتماد بنفس و در پس توجه به راه حل یعنی آغاز حرکت به جایگاه دیگر ، ترک جایگاه ترس و به جایگاه یادگیری وارد شدن. در این حوزه فرد یک یادگیرنده است. در این جایگاه بجای مشغول شدن به: چرا دردها و نارضایتی و شکوه از ترسها، به چگونه میتوان پاسخ مناسبی برای موقعیت موجود داشت، توجه میشود. در این جایگاه بدلیل آگاه بودن و هشیاری، به ارزیابی و بررسی شرایط بیرونی، احساسات درونی و خویش پرداخته میشود. در این جایگاه سؤالاتی که پیش میآید:
- چه کاری می شود انجام داد؟
- چه راهکار مفیدی وجود دارد؟
- چه اقدام سازندهای میتوان انجام داد؟
در پس یافتن راه کار و راه حل برای موقعیت موجود، حس رضایت از خویش و ارزشمند بودن تقویت میشود. اینجا شروع و آغاز عزت نفس میباشد. ماحصل توجه به راه حل و حل مسئله، اعتماد بنفس و عزت نفس خواهد بود. پویایی و حرکت در این جایگاه دیده میشود. شور و نشاط در زندگی متبلوز خواهد شد. در جایگاه یادگیرنده با کسب مهارتها و شناسایی موقعیتها و حالات درونی ، فضای رشد تجربه خواهد شد. با کسب مهارتها و افزایش شناخت و هشیاری میتوان به جایگاه والاتری حرکت کرد.
جایگاه خودشکوفایی
جایگاه بعدی، حوزهی خودشکوفایی خواهدبود. در این حوزه نه تنها توجه به وضعیت حسی خویش و عملکرد مطلوب وجود دارد بلکه گامی فراتر پیش رفته و به دیگران و محیط خویش نیز توجه می شود. در این جایگاه، توجه و ارزیابی به خویشتن، دیگری و محیط عامل مهمی برای شکفتن و تعالی می باشد. سوالاتی که در این مرحله وجود دارد:
- چگونه میتوان برای خود و دیگری راهکار مفیدی داشت؟
- چکونه میتوان به خود و دیگری کمک کرد تا فضای سالم و پویایی در زندگی تجربه کرد؟
- چگونه میتوان از وضعیت فعلی تجربهی سازنده و اثرگذاری خلق نمود؟
در پاسخ به این مسائل، خلاقیت و نوعدوستی تبلور گردیده. و اینجا همان فضاییست که میتوان به تبدیل محدودیتها به فرصتها پرداخت. با توجه به شور و نشاط و پویایی، میتوان هم برای خویش و هم دیگری اثر سازنده و مفیدی را خلق کرد. در حوزه رشد توانمندی ، قدرت و توان بیشتری خواهد داشت. امیدواری و احساسات درونی سازندهای، در اغلب اوقات تجربه خواهد شد. حال جهش و تقویت دیگری برای اعتماد بنفس و عزت نفس مهیا خواهدشد.
در این گفتار کوتاه گذری بر مسیر ترس تا خودشکوفایی داشتیم. باتوجه به گرایش انسان به پیشرفت و بهبودی، خودشکوفایی دارای اهمیت قابل توجهی می باشد. انسان فطرتا میخواهد در مسیر رشد و ارتقا قرار بگیرد به دلیل وجود این تمایل فطری ست که از کودکی با یادگیری و کسب مهارت ها به شناخت خویش و زندگی می پردازد. با یافتن پاسخ مناسب برای ارتقا، رشد و خودشکوفایی ، رضایت را می توان تجربه کرد. و برای رسیدن به خودشکوفایی لازم است ابتدا این مسیر را بخوبی شناخت سپس با آگاهی و کسب مهارتها به پیش روی پرداخت.
دوران کرونا:
با توجه به جایگاه ترس و خودشکوفایی، میتوان بررسی کرد در این دوران در چه جایگاهی قرار گرفته و چگونه به مسائل و وضعیت موجود پاسخ داده میشود. برای بررسی جایگاه خویش در این دوران لازم است به وضعیت حسی و عملکردهای خویش توجه کرد.
با پرسش این سوال : قرنطینه چه معنا و چه موقعیتی را بوجود آورده؟ میتوان نقطهی حرکت خویش را در این مسیر مشخص نمود. در حالی که این وضعیت معنای محدودیت، درگیر شدن، ازدست دادن، محروم شدن داشته باشد و در پس این معنا احساس ترس، دلشوره و نگرانی و در پس این احساس شکایت، منفعل بودن و نارضایتی در برخواهد داشته باشد، در حوزه ترس گرفتار شده و ماندن در این حوزه بزرگترین مانع برای خودشکوفایی میباشد.
در عین حال معنا و درک دیگری از قرنطینه جایگاه دیگری را مشخص خواهد کرد. میتوان این دوران را یک کارگاه خودشناسی جهانی دید و تجربه کرد. با این معنا ارزیابی، رشد، یادگیری، تغییر و تحول و سازنده بودن، مورد توجه قرار گرفته و در پس این معنا و درک احساس امیدواری، رضایت و در پس این احساس سازگاری، تطبیق، خلاقیت، نوعدوستی و اثرگذاری تجربه خواهد شد.
من یک انتخابگر هستم میتوانم با هشیاری و شناخت جهانی متفاوت را تجربه کنم.
جهانی برای شکفتن و تعالی
آزیتا نصیری
فروردین ۹۹