صفات کلیدی

خدابانوی شکار و ماه
خدابانوی حیوانات وحشی
شکارچی
جنگاور
رقابتجو
آسیب ناپذیر
خواهر
کمانگیر
عشق شدید به طبیعت بکر
مستقل
هدفگرای بی منطق
حفظ هویت فردی
ورزشکار
نامنفعل
کله شق و لجباز
عجول
دختری عاری از زنانگی
پرانرژی، هیجان زده و آزاد
متنفر از نشانه های زنانگی
حمایت از ضعیف ترها
الگوی قدرتمند در ارتباط با مردان
طرفدار حقوق زنان
پیچیده ترین خدای المپ

ویژگیهای شخصیتی

این تیپ شخصیتی، مستقل و هدف گذارند. آنها عاشق طبیعت بکر و دست نخورده هستند و در طبیعت انگار خودشانند. اهل کل کل کردن با دیگران هستند و در هیچ موردی کوتاه نمی آیند. خلق و خوی تند، سریع و عکس العملی دارند و هیچگاه در مورد هیچ چیز و هیچ کس بالاخص مردان کم نمی آورند. دنبال خصوصیات غیرزنانه و متفاوتند. از ایفای نقش ضعیفه متنفرند.
عاشق دویدن و ورزش دو هستند. این افراد دوست دارند آزاد و مستقل و یله و رها باشند و هیچ کس در هیچ موردی و هیچ جا جلوی آزادی عملشان را نگیرد، برای همین اگر کسی در این زمینه برایشان محدودیت ایجاد کند، با او می جنگند و به راحتی می توانند او را نابود کنند، حتی به قیمت نابودی خودشان. اکثراً لباسهای ورزشی و اسپرت و نخی می پوشند و در این لباس ها احساس راحتی و آزادی می کنند و خیلی فرمال رسمی پوش نیستند. معمولاً توانایی عینیت بخشیدن به اهداف ذهنی خود را دارند و با سماجت پیگیر آنها هستند. طبیعت بکر و وحشی آنها را هیجان زده می کند و بعید نیست که کفش کتانی بپوشند و کوله پشتی خود را بردارند و راهی یک سفر اکتشافی به دل طبیعت شوند.
از هر راهی برای رسیدن به هدفشان استفاده می کنند چه منطقی و چه غیر منطقی، حتی ممکن است برای رسیدن به هدفی که از نظر دیگران و بعضا از نظر خودشان پوچ و مسخره است، از خیلی چیزهای باارزش بگذرند. برای این افراد هدف وسیله را توجیه می کند. این تیپ شخصیتی، ناجی دیگران بوده و از این جایگاه، دلسوز، حامی و مهربان شناخته می شوند، ولی همچنان محکم و انعطاف ناپذیر و خشن هستند.
آرتمیس جلوه آرمانگرایی یا به عبارتی کهن الگوی هدف گرایی است. آرک تایپ آرتمیس بخشی از شخصیت یک زن است که تمایل به طبیعت و حضور در آن دارد و اهل سفر اکتشافی است. زنانی جنگجو که در زندگی نیاز به حضور دایم مرد در کنارشان ندارند، می جنگند و زندگی را به پیش می برند.
آرتمیس عنوان دوردست را از آن خود کرده است. فاصله گیری عاطفی از ویژگیهای زن آرتمیسی است. خشم از کردار ناشایست، وفاداری به دیگران، قدرت بیان نظرات خویش و نیز گرایش به عمل، همگی می تواند از خصایص نیکوی زنان آرتمیس باشد، اما او فاقد حس ترحم است. اگر زن آرتمیسی ضعف و آسیب پذیری را تجربه کند، درک و همدردیش نسبت به دیگران بیشتر شده و می تواند اشتباهات خود و دیگران را نادیده بگیرد و در نتیجه همدلی اش بیشتر می شود.
برای زنی که روابط پی در پی با مردان دارد و احساس بی ارزشی می کند، پرورش و رشد آرتمیس فقط زمانی ممکن می گردد که مردان را مطلقا رها کرده و ایده ازدواج کردن را به طور جدی کنار بگذارد و حس یگانگی با خویشتن و کمال را در خود تجربه کند. برنامه های دسته جمعی گردش در طبیعت با اهدافی متحول کننده باعث بیداری آرتمیس می گردد.
دو عملکرد متفاوت آرتمیس، از یک طرف او ناجی زنان و ارزشهای زنانه است که در چنگال مردسالاری بی حرمت و سرکوب گشته اند و از طرف دیگر با قدرت تمرکزش بر اهداف قادر است زن را به قربانی کردن خصایصی سنتا زنانه، چون پذیرا بودن، تیمارداری، پیوند با دیگران و نیز فداکاری در حق دیگران برانگیزاند. در هر زن آرتمیسی احتمالا بخشهایی جوان، زیبا و خوشبینانه ای که جلوه لطافت و آسیب پذیری و استعداد او برای صمیمیت، نزدیکی و وابستگی به دیگران است، نهفته است. زن آرتمیسی باید بخشهای انعطاف ناپذیر و نیز استعداد برقراری رابطه برقراری با دیگران را در خود پرورش دهد. او نیاز دارد آسیب پذیری را تجربه کند، دیگران را دوست بدارد و عمیقا نگرانشان باشد. او نه تنها به استقلال که به صمیمیت و نزدیکی هم نیاز دارد.

اسطوره آرتمیس

بر اساس افسانه ها، آرتمیس که نام رومی او دیاناست، بزرگ ترین فرزند و دختر بلند بالا و دوست داشتنی لتو و زئوس، و خواهر دوقلویآپولو بود. او یک روز قبل از آپولو به دنیا آمد، سپس بلافاصله پس از تولدش به مادرش در به دنیا آوردن آپولو کمک کرد.
پس از اینکه مادرش او را برای ملاقات با پدر به کوه المپ برد، زئوس که سخت مجذوب دخترک شده بود، او را نوازش کرد و به او گفت: دخترک من هر آنچه آرزو کنی، برآورده خواهد شد.
آرتمیس یک کمان، تعدادی تیر، گله ای از سگهای شکاری، تعدادی ملازم حوری، پیراهنی کوتاه مناسب دویدن در کوه و صحرا و سرانجام باکرگی جاودانه و نیز قدرت گزینش را از پدر درخواست کرد و البته پدر همه خواسته هایش را پذیرفت. نیمه شب که فرا رسید، آرتمیس سرشار از هیجان به خاطر موهبتهای خود، با مشعلی در دست روانه شکار شد.
در اسطوره ها آمده که آرتمیس به کسانی که از او کمک می طلبیدند، مصمم و بی دریغ یاری می رساند و از آنها حمایت می کرد. همچنین در تنبیه آنانی که او را می رنجاندند، شتاب می ورزید.
گرچه آرتمیس را بیشتر در مقام خدابانوی شکار می شناسند، اما او خدابانوی ماه نیز بود. شبها را دوست داشت و در مهتاب و یا با مشعلی در جنگلها پرسه می زد.

کهن الگوی آرتمیس

آرتمیس مانند آتنا و هستیا که مظهر ویژگیهای زنانه و خود بسندگی در زنانند، یکی از الهه های باکره المپ به شمار می رفت. بر خلاف دیگر خدایان و خدابانوان کوه المپ در مقابل عشق و عاشقی مصونیت داشت. دلبستگی های عاطفی، او را از پیگیری آنچه برایش مهم بود باز نمیداشت. در مقام کهن الگو، آرتمیس بیانگر نیاز زنان به خود مختاری و نیز مظهری است از توانایی در تمرکز کردن بر آنچه که برایشان پرمعناست. این کهن الگو نمونه ی زنانی است که فعالانه اهداف خویش را دنبال می کنند.
در تبیین مفهوم باکره می توان گفت جنبه باکره ی این خدابانوان اشاره به بخشی از روان زن دارد که تحت سلطه و تملک مردان در نمی آید، از مردان و تأییدشان بی نیاز است و موجودیتی به کمال، جدا از مرد و از آن خود دارد. آنها هرگز تن به ازدواج نداده، زیر نفوذ قدرتمندی نرفته، اغفال نشده و مورد تجاوز و تحقیر قرار نگرفته اند. به علاوه عشق و دلباختگی در آنان کارساز نبوده است.
آنها این توانایی را دارند که در مشغولیت های خویش غرق شوند و در عین حال هر آنچه را که از حوزه تمرکزشان خارج است و یا ربطی به هدف نهاییشان ندارد، نادیده انگارند. این دسته از زنان با بی اعتنایی به قضاوت دیگران کاری را انجام می دهند که برایشان اهمیت دارد و رضایت خاطرشان را فراهم می سازد. این تمرکز یکسویه موجب دور شدن آنها از عواطف و غرایز خویش و نیز گسست پیوندشان با دیگران می شود.
این زنان به منظور رشد استعدادها و پیگیری ارزشهای درون، غالبا از اجرای نقشهای سنتی زنانه اجتناب می ورزند. وفاداری به خویشتن و در عین حال انطباق با شیوه زندگی در دنیای مردان، مبارزه اصیلشان می باشد.
کهن الگوی آرتمیس(همانند آتنا و هستیا) نماینده جنبه های استقلال، فعالیت و رابطه گریزی در روان زنان است. آرتمیس کهن نمونه برونگرا و نائل به اهداف است. این خدا بانو بیانگر انگیزه های درونی در زنان است که برای رشد و تحقق استعداد ها، پیگیری علایق، حل مشکلات، رقابت با دیگران، بیان خویش از طریق سخنوری یا اشکال هنری، مدیریت امور زندگی و نیز هدایت اندیشه و تفکر به کار می آید. هر زنی که در زندگی خواهان فضایی برای خویش است، با طبیعت احساس همگونی می کند، از درک ساختار اشیا لذت می برد و یا اینکه از خلوت با خویش احساس رضایت می کند، با یکی از این خدابانوان باکره آشنایی دیرینه دارد.
آرتمیس در مقام خدابانوی باکره و شکار و ماه تجسم روح آزادانه زنانه است و بیانگر حس دست نخوردگی، کمال در خود و در ذهنیت(من خود قادرم از پس زندگیم برآیم). خصوصیاتی که به زن فرصت می دهد با اطمینان خاطر و روحی آزاده عمل کند. این کهن الگو به زن قدرت می بخشد تا مستقل از وجود مرد به کمال هستی دست یابد و بی نیاز از تایید او در جهت علایق و خواسته های خویش گام بردارد. این کهن الگو زنان را قادر به پیگیری اهداف و انتخابهای خود می کند.
آرتمیس بیانگر کیفیت های آرمانی جنبش زنان چون نیل به هدف، توانایی، رهایی از قید مردان و داوریهایشان و حمایت از مظلومان، زنان ناتوان و کودکان بوده است. مسائل مورد توجه آرتمیس با اولویتهای جنبش زنان همسانی دارد. آرتمیس نقش خواهر بزرگ و رهبر را دارد.
همسانی با آرتمیس ساختار شخصیتی زن را شکل می دهد و احساس نیاز به پیگیری علایق و خواسته های شخصی را در او برمی انگیزد. در غیر این صورت این کهن الگو از تحقق واقعی و بیان راستین خویش بازمی ماند و زن آرتمیسی را مضطرب و در نهایت افسرده می سازد.

پرورش آرتمیس

  • برنامه های دسته جمعی گردش در طبیعت
  • سفرهای گروهی با اهداف زنانه
  • شرکت مسابقات ورزشی و اردوهای دخترانه
  • سفر به سرزمینهای ناآشنا
  • زندگی و تحصیل در فرهنگهای بیگانه
  • پیوستن به سپاه صلح

والدین

زن آرتمیسی که با اطمینان راه خود را دنبال می کند، نسبت به خود احساس خوشنودی و رضایت دارد و از زن بودن خود شادمان است. برای زن آرتمیسی برخورداری از رضایت و حمایت والدین در راه مبارزه و کسب موفقیت بسیار ضروری است.
مشکلات زمانی پدیدار می شود که والدین ویژگیهای دختر آرتمیسی خود را نمی پذیرند و بابت متفاوت بودنش از او انتقاد می کنند.
زمانی که دختر آرتمیسی برای انجام کار مورد علاقه اش به اجازه والدین نیازمند است و با مخالفت روبرو می شود، اگر برادرانش به کار دلخواه او دست زنند و او را به خاطر دختر بودنش از آن کار بازدارند، حتما به اعتراض و مبارزه برخواهد خاست و اگر اعتراضهایش به جایی نرسد، خشم و انزجار او را به انزوا می کشاند. مخالفت و مقاومت در برابر او، به اعتماد به نفس و حرمت ذاتش لطمه می زند.
مشکل دیگری که دختران آرتمیس با آن مواجهند رابطه با مادرانی است که از نظر آنان ضعیف و منفعل هستند. آرتمیس در پی نفی همگونی با مادر هر آنچه که زنانه پنداشته شده، چون لطافت، پذیرا بودن و امیال زناشویی و مادری را رد کرده و برای متفاوت بودن از مادر، تقلایی زیاد می کند و بخشهای عاطفی خود را سرکوب می کند.

دوران کودکی

دختر آرتمیسی دختر بچه ای است نامنفعل و لجباز که همیشه بازیهای پسرانه انجام می دهد و همانند پسر بچه ها رفتار می کند. او شادمان از دختر بودن خود، همیشه طالب برابری با برادر خود است و از ضعیف ترها حمایت می کند. عاشق ورزش است و در دوران مدرسه همیشه نمره ورزشش ۲۰ بوده است.

دوران بلوغ

دختر آرتمیسی طبیعتی رقابتجو، مصمم، شجاع و نیز اراده ای در جهت پیروز شدن دارد و در راه رسیدن به خواسته اش محدودیتی برای خود قائل نمی شود. ممکن است پیشاهنگ شود و راهپیمایی، کوهنوردی، خوابیدن زیر سقف آسمان، اسب سواری و بریدن چوب برای برپایی آتش در اردو را تجربه کند و یا چون خود آرتمیس، کمانگری ماهر شود. در آرتمیس بودن دختری که در نوجوانی عاشق اسب و اسب سواری است شک و تردیدی وجود ندارد.
آرتمیس نوجوان امیال و گرایشات استقلال طلبانه و جستجوگرانه دارد. دوست دارد در جنگلها گردش کند، از بلندیها بالا رود و یا کوچه های بعدی و بعدی را کشف کند. جملاتی از قبیل “محدودم نکنید” و “به من نچسبید” از شعارهای اویند.
دختر آرتمیسی به نسبت دوستان خود کمتر اهل سازش و همرنگی است، زیرا چندان انگیزه ای برای راضی کردن دیگران ندارد و معمولا به خواست خود آگاه است. این اطمینان به خود ممکن است اثری ناخوشایند بر دیگران داشته باشد، بطوری که او را لجباز، کله خر و دختری عاری از زنانگی می پندارند.
دوران دانشگاه برای زن آرتمیسی سرشار از حس آزادگی و انگیزه های فراگیری است. او معمولا در جمعی همانند خود می پلکد و اگر وارد سیاست شود، احتمالا نقش رهبری را بر عهده می گیرد.
آرتمیس را می توان در میان زنان اسکی بازی یافت که بطور غریزی مسیر خود را دنبال می کنند و سرشار از حس رویارویی با موانع، شیبهای تند را به مبارزه می طلبند.

دوران تحصیل

برای زنان آرتمیسی مدرک تحصیلی خیلی اهمیت ندارد، البته اگر تصمیم بگیرند و اراده کنند که مدرک و یا درجه ای را کسب کنند حتما این کار را می کنند، حال هر چقدر هم که سخت و غیر ممکن به نظر برسد.

شغل و حرفه

زن آرتمیسی در مسیر حرفه ای که برایش ارزش درونی دارد، تلاش می کند. رقابت، او را برمی انگیزد و مخالفت، او را از کار بازنمی دارد.
از آنجایی که همیشه دغدغه استقلال دارند، برایشان استقلال مالی و عدم وابستگی به مردان بسیار مهم است. با این وجود علایق زنان آرتمیسی اکثرا جنبه تجاری ندارد و خارج از حیطه حرفه، امرار معاش و یا شهرت است. برعکس، این علایق گاهی بقدری شخصی، وقت گیر و به دور از مسیر معمول زندگی است که باعث فقدان روابط و موفقیتهای دنیوی می شود. با این همه پیگیری آن، رضایت درونی آرتمیس را فراهم می کند.
او بیشتر به سمت کارهای منجی گرایانه و کمک به دیگران مانند مامایی و مددکاری اجتماعی کشیده می شوند و نیز گاهی مشاغل سخت مردانه مانند رانندگی ماشینهای سنگین را انتخاب می کند.

رابطه با مردان و زنان

زنان آرتمیسی همیشه تمایل دارند که با مردان رقابت کرده و برنده شوند تا آنها متوجه شوند که زنان از مردان قوی تر و بهتر هستند. آنها از زنهای ضعیف و آویزان و دست و پاچلفتی متنفر بوده، ولیکن طرفدار آنها هستند و همیشه حق را به آنان می دهند، البته در برابر مردان. نمونه بارز این مساله را در رانندگی می توان دید، خانمهایی که خودشان از رانندگی خانمها ایراد می گیرند، ولی وقتی یک آقا از رانندگی خانمها ایراد میگیرد به او خرده می گیرند و بعضا از خانمها دفاع هم می کنند.
از لجبازی با مردها و به اصطلاح حال آنها را گرفتن، کل کل کردن و رویشان را کم کردن لذت می برند. به فعالیتهای اجتماعی بسیار اهمیت داده و کار بیرون از خانه را به کار خانه ترجیح می دهند، به همین دلیل تن به ازدواج و تعهدات زناشویی نمی دهند.
زن آرتمیسی معمولا خود را با مردان برابر می داند و در موقعیتهای مختلف با آنها رقابت می کند و نقش از پیش تعیین شده خود را در جامعه غیرطبیعی می انگارد. پنهان کردن تواناییهایش در قالب افکاری مثل “اجازه نده مرد بداند چقدر باهوشی” و یا “بگذار مرد برنده شود” با طبیعت آرتمیس ناسازگار است.

رابطه با زنان

زن آرتمیسی با دیگر زنان احساس پیوند و همبستگی می کند و حسی خواهروار نسبت به آنها دارد. همانند آرتمیس که همواره توسط جمعی از حوریان همراهی می شد، زنان آرتمیسی دوستی با زنان دیگر را بسیار مهم می دانند. این روابط از دوران دبستان آغاز می شود، آنگاه که داشتن دوستی عزیز که بتوان مسائل مهم زندگی را با او در میان گذاشت، اهمیت می یابد. این دوستیها گاه سالها ادامه می یابد.
بیشتر زنان آرتمیسی گرایش ذاتی فمینیستی دارند و از زنان دیگر حمایت می کنند. پیوستن به گروههای حمایت از زنان، ارتباط با زنان دیگر و نیز حمایت از زنان جوانتر، همگی بیانگر وجود کهن نمونه خواهر در زن آرتمیسی است.

رابطه با مردان

زن آرتمیسی به مردهای سلطه گر هیچ علاقه ای ندارد. به نوع ارتباط مادر – پسر نیز بی علاقه است و از مردانی که اصرار دارند کانون توجه زن باشند، دوری می کند. همانند خود آرتمیس که سربلند بود، زن آرتمیس از ایفای نقش ضعیفه در برابر مردان متنفر است.
آرتمیس خواهر دوقولوی آپولو است. آپولو همتای مذکر آرتمیس بود. رابطه آرتمیس و آپولو، الگوی رفتاری اغلب زنان آرتمیسی با مردان است، مردانی که ممکن است دوست، همکار و یا همسر او باشند.
زن آرتمیسی جذب مردانی می شود که طبعی زیباشناسانه و خلاق و ذوق موسیقی دارند. رابطه آرتمیس و آپولو با علاقه به فعالیتهای ورزشی در طبیعت همراه است. اگر زن آرتمیسی نتواند در علایقی چون کوهنوردی، اسکی و غیره با جفت خود سهیم شود، احساس می کند که بخش مهمی از رابطه اش را از دست داده است.
رابطه آرتمیس با آپولو به ازدواجی می انجامد که حالت غیرجنسی و دوستانه دارد، به طوری که هر یک از طرفین برای دیگری حکم بهترین دوست را پیدا می کند. برای اینکه انگیزه جنسی در زندگی زن آرتمیسی وارد شود، به نفوذ آفرودیت نیاز دارد و نیز برای اینکه ازدواجش به رابطه تک همسری و متعهد بینجامد، حضور هرا در او ضروری است. بدون تاثیر این دو خدابانو، رابطه آرتمیس و آپولو به رابطه ای خواهر-برادری تبدیل می شود.
نوع دیگری رابطه برای زنان آرتمیسی، پیوند با مردانی است که مهربان و حمایتگرند. آرتمیس همیشه به آغوش چنین مردی بازمی گردد. این مرد به زن، حساسیت و لطافت عواطف را می آموزد و غالبا خواستار بچه دار شدن از اوست.
زن آرتمیسی دلباخته مردی توانا می شود، اما چون نمی تواند حس رقابتجویی خود را از این رابطه دور نگاه دارد سرانجام باعث نابودی رابطه می شود. مثلا اگر مرد به موفقیتهایی نایل شود، زن آرتمیسی بجای شادمانی حسادت می ورزد و در کار مرد خلل وارد می کند که نتیجه اش انهدام رابطه است.
نوعی رابطه ناسازگار و ناقص هم هست که بعضی از زنان آرتمیسی در تکرار رابطه ناهمگون خود با پدر درگیر آن می شوند. چنین همسری او را در اهدافش یاری و تشویق نمی کند و با عیبجویی و انتقاد نیرویش را تحلیل می دهد. زن آرتمیسی نیز همانطور که با پدر رفتار می کرد ستیزه جو باقی می ماند و به کار خود ادامه می دهد، اما روان و حرمت ذاتش تحت تاثیر این ناسازگاری در هم می شکند و سرانجام به قالب زنی که خواست شوهر است درمی آید.
زن آرتمیسی محبوب مردانی است که:
– دنبال استقلال شخصیتند
– دنبال خصوصیات غیرزنانه و متفاوتند
– عاشق خلوص، اصالت دست نخورده و حس همتایی او با طبیعت می شوند

ازدواج

زنان آرتمیسی معمولا مجرد می مانند و به ندرت تن به ازدواج می دهند، چون دوست ندارند آزادیشان زیر سؤال برود. تعهدات زناشویی برای آنها حکم زندان را دارد.
ازدواج او در سنین جوانی، آنگاه که او سخت درگیر حرفه و یا آرمان خویش است، بعید به نظر می آید. در صورت ازدواج معمولا ازدواجی غیرجنسی و دوستانه دارند.

فرزندان

برای زن آرتمیسی که دوست دارد اندامی ورزیده، بلند بالا و حتی پسرانه داشته باشد، حاملگی نفرت انگیز است. احساس غریزی مادر شدن به او دست نمی دهد، مگر اینکه کهن الگوی دیمیتر در او فعال باشد. او از نداشتن فرزند ناراحت نمی شود. با وجود این بچه ها را دوست دارد و در صورتی که صاحب فرزند شود، مادر خوبی می شود.
او حس استقلال و خودبسندگی را در فرزندانش پرورش می دهد و در عین حال هنگام دفاع از آنان بیرحم است و تا پای جان برای آنها می جنگد.
مادر آرتمیسی در برابر فرزندی که با ماری بر دوش به خانه می آید، واکنشی مطبوع نشان می دهد و با شادمانی همراه فرزندانش به اسکی و اردو می رود.

میانسالی

در صورت عدم حضور خدابانوان دیگر، زن آرتمیسی در سنین سی و پنج تا پنجاه و پنج سالگی با بحرانهای میانسالی روبرو می شود. آرتمیس الگوی رفتاری زنان جوان هدفگرایی است که به تنهایی به دنبال خواسته های خود می روند، اما در سنین میانی زندگی در این زنان تغییراتی ایجاد می شود و تعداد قلمروهای کشف نشده به حداقل می رسد. تا آن زمان، آنها یا در دسترسی به اهداف خویش موفق بوده و به ثباتی در زندگی رسیده اند و یا با شکست مواجه شده اند.
میانسالی زن آرتمیس شاید باعث تحول درونی در او شود، که این بیشتر بازتاب نفوذ آرتمیس در مقام خدابانوی ماه است تا آرتمیس بعنوان خدابانوی شکار. رویاها و تخیلات این دوران می تواند آرتمیس برون گرا را به سفری درونی برانگیزد که او را قادر می کند احساسات و امیال طرد شده خود را کشف کند.

کهنسالی

زن آرتمیسی هرگز آرام نمی گیرد و تحرک جوانی خود را حفظ می کند. اکنون شاید نوبت به جهانگردی و سیاحت در کشورهای مختلف است. نزدیکی و صمیمیت با جوانان و نیز توانایی جوان اندیشی همواره در او حفظ می شود.

مشکلات روانی

مشکلات روانی ویژه زنان آرتمیسی غالبا باعث رنجش دیگران می شود و نه لزوما خود آنها.

  • همسانی با آرتمیس: زندگی کردن “بسان آرتمیس”، پیگیری اهداف و نیز تمرکز بر حرفه، زن آرتمیسی را که خصلتا به دور از هرگونه احساس کمبود در زندگی است، خشنود می سازد، به ویژه اگر این نیروی عظیم در جهت فعالیتهای معنوی باشد. احتمالا از شیوه زندگی پرتحرک خویش لذت می برد. ازدواج و داشتن فرزند حتی برغم انتظارات خانواده و جامعه نیازهای ضروری او نیستند. هر چند فاقد رابطه صمیمانه، عاطفی و متعهد در زندگی خانوادگی است، اما روابط خواهرانه و برادرانه ای با دوستان نزدیک خود دارد و با فرزندان دیگران اوقات خوشی را می گذارند. همسانی با آرتمیس، ساختار شخصیتی زن را شکل می دهد و احساس نیاز به پیگیری علایق و خواسته های شخصی را در او برمی انگیزد. در غیر این صورت این کهن نمونه از تحقق واقعی و بیان راستین خویش باز می ماند و زن آرتمیسی مضطرب و در نهایت افسرده می سازد. با یادآوری جنبه ویرانگر آرتمیس، جای تعجب نیست اگر شاهد اعمال کردار آزاردهنده زنانی باشیم که ناخودآگاه با این خدابانو حس همسانی دارند.
  • انزجار از ضعف و عجز: تا جایی که عنصر “تعقیب” مطرح است، برای زنان آرتمیسی تمایل به مردان وجود دارد، اما همینکه مرد بخواهد از نظر عاطفی به زن نزدیک شود، در پی ازدواج باشد و یا به او وابستگی پیدا کند، هیجان تعقیب “شکار” به پایان می رسد. علاوه بر آنکه اگر مرد با ابراز نیاز به زن آرتمیسی از خود “ضعف” نشان دهد، او را حتی از خود منزجر می سازد. تا زمانی که مرد فاصله عاطفی خود را با زن حفظ کند و کمتر در دسترس باشد، زن روابط متعدد و خوبی را تجربه می کند. برای تحول و دگرگونی او باید به عمق ارزش عشق پی برد و اعتماد به انسانی عزیز را بیاموزد. نیمی از او زنی زیباست و نیمی دیگر موجودی سرد و حیوانی. سردی ماه و بی عاطفگی خدابانوی ماه، بیان سمبلیک این جنبه از ماهیت زنانه هستند. حضور این جذابیت جنسی غیرشخصی در یک زن، برغم سنگدلی و فقدان گرمای عاطفی و شاید حتی بعضا به دلیل بی اعتنایی مشهود در آن، غالبا مردان را تحت تاثیر قرار می دهد.
  • خشم ویرانگر: آرتمیس دارای جنبه ای ویرانگر بود. هرا تنها کسی بود که می توانست در ابراز خشم از آرتمیس پیشی گیرد. گرچه این دو خدابانو در شدت احساساتشان با هم برابری می کردند، اما جهت و انگیزه این خشم در آنها متفاوت بود. خشم زنهرایی متوجه “آن زن دیگر” است، اما زن آرتمیسی از مردی یا مردانی به خشم می آید که او را تحقیر می شمارند و یه ارزشهایش در مقام یک زن بی احترامی می کنند. زن آرتمیسی باید با بخش ویرانگر خویش روبرو گردد و آن را، پیش از اینکه همه وجودش را فرا گیرد و باعث نابودی روابطش شود، متوقف سازد. رویارویی با گراز درون شجاعت می خواهد، زیرا در آن صورت است که زن می تواند ببیند چقدر به خود و دیگران آزار رسانده است و آن وقت دیگر احساس قدرت و حقانیت نمی کند. تواضع و فروتنی درسی است که انسانیتش را به او باز می گرداند. سرانجام او نیز درمی یابد که انسانی جایزالخطاست و نه خدابانویی کینه توز.
  • دور از دسترس: آرتمیس عنوان “دوردست” را از آن خود کرده بود. فاصله گیری عاطفی از ویژگیهای زن آرتمیسی است، زیرا او به قدری متمرکز بر خویش و درگیر اهداف خود است که متوجه احساسات انسانهای اطراف نمی شود. برای تغییر شرایط خویش، زن آرتمیسی باید به آگاهی دست یابد. در اینجا لازم است که او به گفته ها و نظریات دیگران توجه کند. بهترین شرایط برای این کار زمانی است که او مشغولیتی ندارد و می تواند توجه خود را به گفته های دیگران معطوف سازد. در غیر این صورت، انتقاد از او در حالی که سخت درگیر کاری است، باعث رنجش می گردد، مگر آنکه او به این خصیصه خویش آگاهی داشته و بدین خاطر از یادآوری دیگران سپاسگزار باشد.
  • فقدان حس ترحم: آرتمیس معمولا فاقد حس ترحم بود. خشم از کردار ناشایست، وفاداری به دیگران، قدرت بیان نظرات خویش و نیز گرایش به عمل، همگی می تواند از خصایص نیکوی آرتمیس و زنان آرتمیسی باشد، اما شدت بیرحمی در امر مجازات دیگران بسیار اسفناک است. فقدان ترحم زمانی در زن آرتمیسی شدت می گیرد که او اعمال دیگران را در ترازوی مطلق سیاه و سفید خود ارزیابی کند. برای تغییر و تحول در این نگرش، او باید شفقت و همدلی نسبت به دیگران را در خود پرورش دهد که این خود نیازمند بلوغ سنی است. همراه با تجارب زندگی، مثلا آنگاه که خود نیز با درد و رنج روبرو می گردند، مورد قضاوتهای نادرست قرار می گیرند و یا در امری با شکست مواجه می شوند، شفقت و دلسوزی را نیز می آموزند. اگر زن آرتمیسی ضعف و آسیب پذیری را تجربه کند و درک و همدلیش نسبت به دیگران بیشتر شود و اگر دریابد که انسانها بسیار پیچیده تر از آنند که او تصور می کند و نیز چنانچه بتواند اشتباهات خود و دیگران را نادیده بگیرد، در آن صورت درس آموختن از زندگی از او شخصیتی دلرحم نر می سازد.
  • گزینشی مهم، قربانی کردن یا نجات زنان: از یک طرف او ناجی زنان و ارزشهای زنانه است که در چنگال مردسالاری بی حرمت و سرکوب گشته اند و از طرف دیگر با قدرت تمرکزش بر اهداف، قادر است زن را به نفی و قربانی کردن خصایصی سنتا “زنانه”، چون پذیرا بودن، تیمارداری، پیوند با دیگران و نیز فداکاری در حق دیگری برانگیزاند.

اگر آرتمیس هستی

  • گاهی به جنس مخالف “نیاز” داشته باش.
  • محتاط و ترسو بودن لزوما همیشه مورد نکوهش نیست.
  • مراقب باش فمینیست نشوی.

تمرینات عملی برای رشد کهن الگوی آرتمیس

  • ببین کجاها باید تمرین “نه” گفتن کنی
  • هدفت را ببین و سریع تغییر موضع نده.
  • اهدافت را بنویس.
  • اگر با مرد نمیتوانی رشد کنی شرایط بدون مرد را فراهم کن.
  • کفشهای ساده و اسپرت بپوش و از پوشیدن کفش پاشنه بلند و یا کفشهای عروسکی بپرهیز.
  • هنگام راه رفتن با سرعت زیاد حرکت کن، طوری که حتی از بیرون شبیه دویدن به نظر برسد.
  • طوری لباس بپوش که برجستگیهای بدنت معلوم نباشد، به طور مثال استفاده از تی شرتهای گشاد و شلوارهای شش جیب.
  • هنگام صحبت با مردها بیشتر از هر چیزی به کل کل کردن اهمیت بده و به دنبال این باش که حال مردها را بگیری و از آنها کم نیاوری.
  • در مورد هیچ چیز کوتاه نیا و تا منتهای توانت در مورد قضایا کله شق بازی در بیاور و هنگامی که تصمیم به انجام کاری می گیری، به هر قیمتی که شده، آن کار را تا انتها انجام بده، حتی اگر ممکن باشد که به قیمت جانت تمام شود.