استادى به جاى مهارت جديد
استادى چيست؟
براى اجراى هر كارى در زندگى روشهاى متعددى وجود دارد، وقتى اجراى روشى آسان مى شود، در آن به مهارت رسيدهايم. و بطور معمول هدف از ارايه آموزشهاى عملى، ايجاد مهارت جديد است. اما براى انجام هر كارى تنها در يكى از اجراها استاد هستيم. و آن اجرايیست كه بدون نياز به تصميم گيرى و خودبهخود انجام مىشود.
زندگى روند مداوم و پى درپى اجراهاست اما هيچكس نمىتواند بطور مداوم و پى درپى براى هر اجرا تصميم بگيرد، اين كار به ديوانگى منجر مىشود. به همين علت تجربه زندگى در عمل از جنس اجراهايى خواهد بود كه بى نياز از تصميمگيرى و خودبخودى هستند نه آنهايى كه درست مىدانيم و حتا در آنها به مهارت رسيدهايم.
براى مثال ممكن است، چند روش برخود منطقى و سازنده را با بىتوجهى اطرافيان فراگرفته باشيم اما آنچه كه در آن استاد هستيم بداخلاقى كردن و تهديد كردن باشد. در نتيجه تهديد و بداخلاقى تجربهى ما از زندگى خواهد بود.
در متد كلام زنده، هدف تغيير سطح استادى است نه فراگيرى مهارت هاى جديد.
در سطحى كه بتوانيم تجربه ى خويش را از زندگى بيافرينم به استادى زندگى رسيدهايم.
تمرين به جاى بخاطر سپردن
تمرين چيست؟
تمرين هر چيزى اجراى آن چيز در فضاى شبيه سازى شده است.
شبيه سازى اين امكان را فراهم مى كند كه اولويت تمرين كننده از كسب نتيجه به اجراى درست روش جديد منتقل شود. چون در شرايط شبه واقعى كسب نتيجه موضوع اصلى نيست.
تا وقتى كه در روش جديد به استادى نرسيده باشيم طبيعى است كه با روش قديمى بهتر به نتيجه برسيم. در شرايط واقعى، چون نتيجه گيرى در اولويت قرار دارد، اضطرابِ نتيجه گيرى، ما را وادار به استفاده از روش هاى ناكارمد قديمى مى كند و به اين ترتيب هيچ چيز تغيير نخواهد كرد.
براى مثال، يك شناگر سنتى براى رسيدن به استادى در يك متد پيشرفتهى شنا، به شناى تمرينى نیاز دارد. شنا و مسابقاتى كه در آن هدف اصلى، اجراى درست مِتد جديد باشد، نه سريعتر از ديگران رسيدن. واضح است كه هركسى در ابتدا با متد سنتى خود سريعتر خواهد رسيد تا با متد پيشرفتهى جديد.
در متد كلام زنده، روش رسيدن به استادى زندگى، بهجاى تدريس و بخاطر سپردن، اجرا و تمرين مهارت هاى زندگى تجربه مى شود. اين ممکن نيست مگر با شبيهسازى زندگى در بازهاى گروهى.
از اين رو به دورههاى كلام زنده، اغلب كارگاههاى تمرينى گفته مىشود نه كلاس درس يا همايش.
راه حل به جاى دريافت راه حل
پاسخگر به جاى پاسخگير
در كارگاههاى تمرينى كلام زنده پاسخى از بيرون براى پرسشهاى شما وجود ندارد!
براى هر مسئله و پرسشى، دو نوع پاسخ و راه حل وجود دارد:
١. پاسخهايى كه از ديگران شنيدهايم.
٢. پاسخى كه از بينش درونى خويش برداشت مىكنيم.
تنها پاسخ نوع دوم است كه در شرايط بحرانى حضور دارند و پاسخهايى كه از ديگران گرفتهایم در بحرانهاى حسى كارايى ندارند در حالى كه بحرانهاى حسى نقاط عطف زندگى را به وجود مىآورند.
ما به پاسخگيرى از ديگران عادت كردهايم درحالى كه براى هر پرسش و مسألهای كه داريد بهبود پاسخ درونى خودتان حتا به ميزان اندك، بسيار كارآمدتر و گرانبهاتر از دريافت بيرونى بهترين پاسخ دنيا خواهد بود.
پاسخگر كسى است كه به جاى تلاش براى دريافت پاسخهاى ديگران، تلاش مىكند با ارتقاء بينش درونى خويش پاسخهاى كارآ مدترى را طراحى كند.
اين پاسخها ممكن است دقيقا همان پاسخهاى ديگران باشند اما اكنون درونى و مال خود شدهاند و برخلاف پاسخهاى دريافت شده، در بحرانها ى زندگى كارايى دارند.
بنابراين در فضاى عملى زندگى مهمتر از خود پاسخ، منبع استخراج آن است.
در متد كلام زنده، فراگيران از پاسخگيـرى به سوى پاسخگرى هدايت مى شوند و تجربياتى فراهم مى شود كه هر شخصى خودش قادر به طراحى پاسخ هاى درونى جديد و كارآمدتر شود.
مشاهده و كشف به جاى آموزش و يادگيرى
يادگيرى، اضافه شدن ميزان دانش و اطلاعات ذهنى است، اما تحول، تغيير نوع مشاهدهگرى يعنى گسترده شدن بينش زندگى است.
در كارگاههاى هستىشناسى كلام زنده، هدف تحول بينشها است نه تغيير دانش ذهنى.
چنين چيزى تنها با مشاهدهى زندگى ممكن است و هيچگاه با كسب دانش بيشتر تجربه نمىشود. و اين همان جايیست كه « ديدن» رخ مىدهد.
در اين دوره اين فرصت را خواهيم داشت كه براى يك بار، بهجاى تجربه كردن زندگى آن را مشاهده كنيم تا بدانيم كه چرا سقراط گفت:
زندگىای كه ديده نشده باشد ارزش زيستن ندارد.