صفات کلیدی

خدابانوی مادر
خدابانوی غلات
مادرانی خستگی ناپذیر و تسلیم ناپذیر
روزی دهنده
غریزه مادری
مراقبت، تامین، سازماندهی و پشتیبانی
قلدر و توانمند
پرورش جسمانی و معنوی
عاشق بچه ها
عاشق مهمان و مهمانی دادن
آغوش گرم و نرم
مهربان و صمیمی
فداکار
با گذشت
ایثارگر
کنترل کننده نامحسوس
غذا دادن به همه چیز و همه کس
حمایت بی دریغ
سرویس دهنده بی انتها و بدون حد و مرز
رسیدگی به همه
مدیر عاطفی و پر توان
بهترین چیزها برای دیگران و باقی مانده بدرد نخور، قبل از حرام شدن و ضایع شدن برای او
ضدِ افسردگی

ویژگیهای شخصیتی

دیمیتر زنی است که یادآور زمین بود. زن و زمین از گذشته های دور همراه بوده اند. دیمیتر کهن الگوی مادر – زمین است. او مظهر میل به زایش و پرورش از طریق بارداری و نیز تغذیه جسمی و روحی و روانی است. وی یک مادر نمونه است. نسبت به دیگران دست و دلباز و نسبت به مسائل اطرافیان حساس است.
برای او تصویرِ شیر دادن مادر به فرزند بهترین و متعالی ترین تصویر زندگی و زیباترین اتفاق ممکن در جهان هستی و کائنات است. میزان تمایل و علاقه به داشتن فرزند در آنها به اندازه ای است که به راحتی باور نکردنی زایمان می کنند و در زمان زایمان از سر رضایت و خشنودی حتی خنده بر لب دارند.
زن دیمیتری پیش و بیش از هر چیز یک مادر است و در روابط خود بسیار ایثارگر، حامی و یاری دهنده. همیشه با گشاده دستی هر آنچه را که لازم است فراهم می کند: سوپ مرغ، آغوشی صمیمانه، کمک مالی به دوست و پناهگاهی جاودانه. غالبا دست و دلباز و نسبت به مسائل اطرافیان حساس است. فداکار و پایبند به انسانها و اصول اخلاقی است، تا جایی که در نظر دیگران خودسر و لجوج جلوه می کند. در اعتقاداتش راسخ و پابرجاست و به ویژه اگر مساله یا شخص مهمی در میان باشد، هرگز کوتاه نمی آید.
این شخصیت به طور کلی حامی خوبی برای دیگران است و همیشه آنها را در حال دادن سرویس دادن و خدمت به دیگران می بینید. دیمیتر به دلیل ذات مادری اش به هیچ چیز “نه” نمی گوید. این مادرها، هر قدر فرصت بیشتری برای ارائه دهندگی های همه جانبه خود داشته باشند، احساس بهتری داشته و “بودن” خود را به این صورت تعریف می کنند. آنها آغوش مهربانی دارند، عاشق بچه ها هستند، دست پختهای خیلی خوشمزه دارند و عاشق مهمان و مهمانی دادن هستند.
افراد دیمیتر تایپ، همیشه در زندگی مشغول رسیدگی به وضعیت دیگران و دهندگی و حمایت از نیازمندان و اشخاصی که به آنها اعلام نیاز می کنند بوده و از اینکه از دیگران، از فرزندان و کودکان گرفته تا کارمندان و همکاران حمایت می کنند، احساس کامل بودن دارند.
این افراد همیشه در حال سرویس دادن و انجام کاری برای دیگران هستند، به همین علت اطرافیان آنها افراد بی مسؤولیتی هستند. از آنجایی که بودن خود را در دهندگی هایشان می بینند، بسیار کنترل کننده بوده و ترجیح می دهند دیگران، همیشه و همه جانبه به آنها وابسته باشند. آنها بر این باور هستند که اگر فضای باز بیش از اندازه برای استقلال به فرزندان، و کلاً تمامی افراد تحت کنترلشان دهند، آنها را از دست خواهند داد. از این رو اجازه رشد و یادگیری را به آنها نمی دهند تا همیشه وابسته و آویزان و محتاج باقی بمانند. زمانی که می بینند و متوجه می شوند که کسی به آنها وابسته نیست و کسی برای انجام خواسته هایش به آنها احتیاجی ندارد احساس واخوردگی و بی مصرف بودن می کنند. از آنجایی که قلدرانه می خواهند همیشه کنترل اوضاع را در دست داشته باشند، از این واقعه خشمگین و غمگین می شوند و تمام تلاش خود را برای وابسته کردن اطرافیان انجام می دهند.
یکی از قسمتهای غیر سازنده در افرادی که دیمیتر در آنها بصورت ناآگاهانه فعال است، کنترل بیش از حد و همیشگی و همه جانبه آنهاست که این کنترلها می تواند بصورت کنترلهای بیرونی و کنترلهای درونی باشد.
افراد کنترلر را می توانیم به دو دسته تقسیم کنیم. دسته اول کسانی هستند که بصورت آشکار و واضح دیگران را کنترل می کنند و دسته دوم افرادی که به اصطلاح کنترل از زیر داشته، و بصورت نامحسوس و غیر مستقیم سایرین را در جهت رسیدن به اهدافی که خود صلاح می دانند کنترل می کنند.
به عنوان مثال اگر مادری با انرژی دیمیتر غیر سازنده با فرزندش تعامل داشته باشد، احتمالاً به محض دیدن جوانه زدن استقلال در فرزندش با محرومیت دادنهای محسوس و نامحسوس، فرزندش را کنترل کرده و اجازه نمی دهد تا وی تمرین کسب استقلال را داشته باشد. در حالی که حامی متعالی، همواره در صدد است تا نهایت عشق و حمایت خود را که همانا بخشیدن استقلال است را تجربه کند و در هر مرحله از تعامل با توجه به نیاز و همچنین رشدی که صورت گرفته از میزان حمایت خود می کاهد تا استقلال در فرزند وی شکل بگیرد.
در صورتیکه کهن الگوی دیمیتر زن قوی باشد ولی نتواند در زندگی به آن تحقق ببخشد، احتمال ابتلا به افسردگی که از حس بی معنایی و پوچی سرچشمه می گیرد بسیار است. برای چنین مادرانی، دیدن روزی که فرزندانشان نیازمند آنها نیستند و یا اینکه خودشان قادر به برآورده کردن احتیاجات دیگران نیستند، مانند مرگ و نیستی است.
وقتی دیمیتر افسرده به پوچی رسیده و دست از کار بردارد، بخش ویرانگر دیمیتر فعال می شود و از تمام کارهای فعال روزانه دست خواهد کشید. در این حالت او زمین را سرگردان به دنبال دختر خود پرسفون می گردد تا او را در آغوش گیرد. دختر شاد و سرزنده او پرسفون ربوده شده است و او به دنبال آن می گردد تا انرژی خود را بازیابد.
او برای یافتن دختر خود پرسفون، به جای فروخوردن خشم، باید ابراز خشم کند، خدابانوان دیگر را بنا بر شرایط و جایگاه آنها پرورش دهد و اینکه دیمیتری و مادری مهربان را برای خود به کار گیرد. راه دیگر رهایی از چنگال افسردگی که دیمیتر افسرده از نداشتن کارآیی مهر مادری خود دچارش شده است، این است که بتواند پرسفون خود را پیدا کرده و با او پیوند ببندد تا سلامت را به او بازگرداند. مادر افسرده پس از یافتن دخترش از افسردگی نجات خواهد یافت و زایش و رشد را به زمین و زمینیان بازخواهد گرداند. این بازگشت کهن الگوی جوانی است که به افسردگی پایان می دهد. این فرایند غالبا اسرار آمیز است و به دنبال سوگواری فرا می رسد. پیدا کردن پرسفون نشانه های عاطفی بازگشت بهار زندگی است. پس از ظهور اولین نشانه ها، زن دوباره در خود شور زندگی می یابد، خویشتن گمگشته را باز می یابد و می تواند با دریایی از حکمت و درک معنوی شکوفا گردد. چنین زنی می داند که در گذر از مراحل زندگی تواناست.

اسطوره دیمیتر

دیمیتر که رومیان او را با نام سرس(به معنای حبوبات) می شناسند، خدابانویی با موهای طلایی گندمگون در جایگاه خدابانوی غلات، و مادرپرسفون، ادامه دهنده نسل خدابانوانی بود که مظهر باروریند. او در مقام خدابانوی غلات، باعث و بانی فراوانی طبیعت است. دیمیتر در اسطوره بخشاینده ترین خدابانو بود.
روزی دخترش، پرسفون جوان و معصوم مشغول چیدن گل در دشت و دمن بود که توسط هادس و با همکاری پدرش زئوس دزدیده می شود.
پس از این واقعه دیمیتر شنل سیاهی را بر روی دوش خود افکند، و مانند پرنده ای که در سرزمینهای خشک و بر روی دریاها پرواز کنان در جستجوست، بر روی زمین به جستجوی دخترش پرداخت. دیمیتر وقتی به خیانت پدر فرزندش و سایر خدایان پی برد خیلی عصبانی شد. او به هیچ چیز اجازه باروری نداد تا اینکه پرسفون برگردد.
زئوس نمی توانست اجازه دهد که به مدت طولانی این ناباروری ادامه داشته باشد. بنابراین هرمس را فرستاد تا پرسفون را برگرداند. اماپرسفون قبل از بازگشت با خوردن دانه های انار، از حالت آسیب پذیری یک کودک ناتوان تبدیل به ملکه جهان زیرین می شود و استحاله می یابد. بنابراین وقتی نزد مادرش دیمیتر باز می گردد، دیمیتر در می یابد که او دیگر آن دختر کوچک ساق نازک پیشین نیست و تبدیل به ملکه جهان مردگان شده است و از آن پس یک سوم از سال را در جهان زیرین می گذراند. دیمیتر این موضوع را دوست نداشت. او در زمانی که دخترش به جهان زیرین می رفت، اخم می کرد و اجازه باروری به هیچ موجودی نمی داد. این زمان را به عنوان فصل زمستان می شناسیم.
نام دیمیتر به معنای مادر است. پس دیمیتر “مادر زمین” است. اما دیمیتر خدابانوی همه زمین نیست بلکه خدابانوی آن بخش از زمین است که حاصلخیز است و غذا تولید می کند و زمینی است که قابل کشاورزی است. به او خدابانوی غلات و ذرت هم میگویند.

کهن الگوی دیمیتر

دیمیتر کهن نمونه مادر است. او مظهر میل به زایش و پرورش از طریق بارداری و نیز تغذیه جسمی و روانی دیگران است.

  • مادر: دیمیتر سه نقش اساسی برعهده داشت: مادر (مادر پرسفون)، روزی دهنده (خدابانوی غلات) و حافظ روحانیت و تقدس. خدابانوان دیگر نیز نقش مادری داشتند (مثل هرا و آفرودیت)، اما برای دیمیتر پیوند با دخترش از اهمیتی والا برخوردار بود. همچنین او بیش از هر خدابانوی دیگر مهرورز و پرورش دهنده بود. زنی که این کهن نمونه قدرتمند را در خود دارد، در آرزوی مادر شدن است و به محض اینکه مادر شد، رضایت خاطر می یابد. کهن نمونه مادر در زنان برانگیزنده میل به مهرورزی، مهربانی و بخشایش و ایثار است. آنها با مهرورزی و خدمت به دیگران رضایت خاطر می جویند. بدین ترتیب این بخش از کهن نمونه مادر به واسطه مشاغل خدماتی نظیر آموزش، پرستاری، مشاوره یا بسیاری از حرفه های دیگر که مبتنی بر یاری رساندن به دیگران است و نیز از طریق روابط شخصی زنی که نقش پرورش دهنده دارد، فرصت تحقق می یابد.
  • غریزه مادری: زنی که دیمیتر در او نفوذ زیادی دارد، قادر به سقط جنین نیست، حتی اگر این عمل به نفعش باشد. اما اگر انتخابش سقط جنین باشد، در فرایند پیش و پس این تصمیم دچار کشمکش درونی می شود و با اقدام به آن نیز یا دچار اندوه می گردد و یا آسایش و اندوه را همزمان با هم تجربه می کند.
  • روزی دهنده: فراهم آوردن غذا و تغذیه دیگران طریق دیگری برای رضایت خاطر زن دیمیتری است. او از شیر دادن به کودک خود لذتی جانانه می برد. تهیه غذا برای افراد خانواده و مهمانان را با خشنودی می پذیرد و اگر غذایش با لذت صرف شود، در گرمای دلپذیر حس مادری غوطه ور می گردد (برخلاف آتنا که ممکن است احساس مهارت یک آشپز حرفه ای را داشته باشد). اگر مشغول کار دفتری باشد، از پذیرایی کردن با چای و قهوه لذت می برد (برخلاف زن آرتمیسی که این کار را نوعی تحقیر می پندارد و از انجام آن پرهیز می کند، مگر آنکه مردان نیز به نوبت این کار را به عهده گیرند). زنان روستاها نیز که بذر خود می افشانند، نان می پزند، میوه کنسرو می کنند و برداشت خود را با دیگران تقسیم می کنند، سرشت مادری دیمیتر را به نمایش می گذراند.
  • مادری با استقامت: استقامت مادرانه ویژگی دیگر دیمیتر است. مادران دیمیتری در جایی که مصلحت فرزندان ایجاب می کند، تسلیم نمی شوند. وجود بسیاری از کلاسهای آموزشی مخصوص کودکان عقب مانده فقط به خاطر اصرار چنین مادرانی برای پاسخگویی به نیازهای فرزندانشان بوده است. لجاجت، بردباری و ایستادگی که از ویژگیهای دیمیتر است.
  • مادری بخشنده: دیمیتر در اسطوره مربوط به خود بخشاینده ترین خدابانو بود. مادران دیمیتری با این سه طریق خود را نثار فرزندانشان می کنند. کودکان ابتدا برای نیازهای جسمی خود به مادر وابسته اند. بعدها برای حمایت عاطفی و فکری به او روی می آورند و سرانجام در کوچه پس کوچه های ناامیدی و اندوه و در جستجوی معنویت زندگی، دانایی مقدس مادر است که الهامبخش آنها می گردد.
  • مادری سوگوار، مستعد افسردگی: در صورتی که کهن نمونه دیمیتر درون قوی باشد و زن نتواند در زندگی خود به آن تحقق بخشد، احتمال ابتلا به افسردگی که از حس بی معنایی و پوچی سرچشمه می گیرد، بسیار است. در پاسخ این سوال که به چه چیزی در زندگی خود بیشتر افتخار می کنند، همه زنان می گفتند: “فرزندانم”. زنی که در اواخر میانسالی است و فاصله جسمی و عاطفی از فرزندان بالغش او را افسرده، خشمگین و مایوس کرده، به حالت دیمیتر سوگوار دچار می گردد.
  • مادر ویرانگر: زمانی که دیمیتر سوگوار دست از کار و زندگی برداشت، رشد همه چیز متوقف شد و خشکسالی و ویرانی بشر را به خطر افکند. بخش ویرانگر دیمیتر نیز به شیوه ای همانند و با دریغ کردن از هر آنچه دیگران بدان نیازمندند، نمودار می شود ( هرا وآرتمیس برخلاف دیمیتر فعالانه خشم ویرانگر خود را بارز می کنند). تازه مادری که شدیدا افسرده و دست از کار مادری شسته، ممکن است کودکش را به خطر مرگ تهدید کند. خودداری مادران از قبول رشد استقلال در فرزندانشان پدیده ای رایج تر از انواع مفرط دریغ ورزیهاست. در چنین مواردی شاید حالات افسردگی مادر چندان بارز و قابل تشخیص نباشد، اما این حالات مستقیما با حس بی اعتمادی و نپذیرفتن فرزندان، حسی که کودک برای رشد حرمت ذات خویش نیازمند آن است، ارتباط دارد. در نظر این مادر، روند رشد استقلال در فرزندش به منزله از دست دادن اوست. به این ترتیب احساس واخوردگی و بی مصرف بودن می کند و همین موجب اندوه و خشمش می گردد.

پرورش دیمیتر

با تفکر جدی در مورد بچه دار شدن، چه خود زن بر آن آگاه باشد و چه نباشد، کهن نمونه مادر بیدار شده، به فعالیت می افتد و رشد می یابد. زنان با به تصور درآوردن حاملگی و داشتن فرزند می توانند دیمیتر درون را پرورش دهند.

والدین

وقتی زن دیمیتری با مردی فاقد محبت پدری پیوند زناشویی می بندد، اسطوره ی دیمیتر تکرار می شود. در چنین وضعیتی فرزند دختر با احساساتی همگون با مادر خود پرورش می یابد و هیچ نوع ارتباطی با پدر حس نمی کند. پدر غالبا نسبت به فرزندانش بی اعتناست، اما زمانی که به آنها به چشم رقیب در تملک عواطف مادر می نگرد، رفتاری حسادت آمیز، رقابت جویانه و یا حتی تجاوزگرانه در پیش می گیرد.
در چنین خانواده ای اعتماد به نفس دختر جوان دستخوش تزلزل شده، ذهنیتی مظلوم وار در او پرورش می یابد. خصیصه های مادرگونه نیز در او موجب تبادل نقش با والدین کم تجربه و بی کفایت می شود. او به محض آنکه کمی بزرگ شد، مراقبت و سرپرستی والدین و فرزندان کوچکتر را بر عهده می گیرد.
در مقابل، اگر دختر جوان دیمیتری پدری مهربان و دلسوز داشته باشد، میل و اشتیاقش برای مادری نیکو شدن با تشویق پدر توام می شود. با دیدی مثبت به مردان می نگرد و از همسر خود انتظارات به جا دارد و استعداد کهن الگوی قربانی شدن و آسیب پذیری در او به خاطر تجارب کودکی اش رشد نمی یابد.

دوران کودکی

این افراد در کودکی نیز در عروسک بازیها و خاله بازی هایشان نقش مادر را بر عهده دارند. آنها “کوچک مادرانی” هستند که عروسکهای خود را در آغوش گرفته و نوازش می کنند. دیمیتر کوچک از بغل کردن نوزادان نیز لذت می برد و در سنین نه و ده سالگی مشتاق مراقبت از بچه های اطرافیان است.

دوران بلوغ

در سنین بلوغ بچه دار شدن از لحاظ جسمی ممکن می گردد و همپای آن کهن نمونه دیمیتر تحت تاثیر هورمونها بیدار می شود. در چنین شرایطی برخی از دختران دیمیتری اشتیاقی شدید به حاملگی پیدا می کنند.
اما اکثر نوبالغان دیمیتری حامله نمی شوند، مگر اینکه همچون هرا اشتیاقی عمیق به وصلت داشته باشند و یا انگیزه های شهوانیآفرودیتی ترغیبشان کند. در صورت عدم حضور این دو خدابانو، دیمیتر به تنهایی مایل به تجربه جنسی زودرس نیست.
بسیاری از زنان دیمیتری زود ازدواج می کنند. در طبقات کارگری، دختران جوان به محض اتمام دبیرستان به ازدواج تشویق می شوند. این تشویق با روحیه دختران دیمیتری که خواهان ازدواج و تشکیل خانواده اند و نه در فکر تحصیل و حرفه، سازگار است.

 

دوران تحصیل

اگر زن جوان دیمیتری ازدواج نکند و تشکیل خانواده ندهد، به حرفه ای مشغول می شود و یا اینکه به دانشگاه می رود. در دانشگاه بیشتر رشته هایی را انتخاب می کند که او را برای حرفه های خدماتی آماده می سازد. کمک می کند تا بعدا بتوانند به فرزندانش در انجام دادن تکالیف کمک کند.
زن دیمیتری معمولا در پی جاه طلبی، روشنفکرمآبی و یا نمرات عالی نیست. برای زن دیمیتری، برخلاف زنان هرایی، رتبه اجتماعی اهمیت ندارد. در یاری رساندن به دانشجویی خارجی که احساس غربت می کند و یا در کمک به معلولین جسمی و نیز کسانی که خجالتیند، از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزد.

شغل و حرفه

سیرت مادرگونه زنان دیمیتری آنها را مستعد حرفه های خدماتی و پرورشی می کند. آنها جذب مشاغل سنتی زنانه از قبیل آموزش، خدمات اجتماعی و پرستاری می شوند. آنها در این مشاغل بسیار موفق و اثر گذار هستند و نه تنها در این مشاغل پیشرفت می کنند، بلکه خود نیز عاشق کار خود بوده، از لحظه لحظه شغل خود لذت میبرند و هر بار با انرژی مضاعفی در کار خود حاضر می شوند.
این افراد با مهرورزی، مهربانی و خدمت به دیگران به رضایت خاطر دست می یابند و از این طریق خود را مفید می بینند و به نوعی بودن خود را در خدمت و حمایت و پشتیبانی از دیگران می بینند. این جمله را از آنان بسیار می شنوید که: همه همکاران من هر زمانی که گرسنه هستند و یا دلشان هوس چیزی می کند و یا دلتنگ مادرشان می شوند یا درد دلی داشته و یا نیاز به همدلی دارند پیش من می آیند و همیشه هم با دست پر برمی گردند.
با حضور دیمیتر، یاری به انسانها در جهت بهبود و رشدشان انگیزه اصلی و نیز عامل رضایت و خشنودی زن است. زنانی که داوطلبانه در کودکستانها، دبستانها، بیمارستانها و خانه های سالمندان خدمت می کنند، در مشاغل روان درمانی و جسم درمانی فعالیت دارند و یا درمانگران توانبخشی و متخصصین اطفال، همگی بدون شک در انتخاب حرفه خویش بیانگر عواطف دیمیتری بوده اند.
از آنجایی که، بسیار قدرتمند و قلدر هستند در مقام رهبری و مدیریت خوب عمل می کنند (البته نه در مدیریت های اداری که نیازمند قاطعیت از لحاظ حوزه سر و منطق باشد) و از آنجاییکه بعد عواطف و احساسات در این افراد بسیار پر رنگ است، قادر نیستند در مواقع لازم احساسات و عواطف خود را نادیده گرفته و بر اساس قوانین حاکم بر محیط کاری رفتار کنند.
زنان دیمیتری که در مقام رهبری و مدیریت عمل می کنند، خود به دلایل بسیار به یاری و مشاوره درمانی نیاز دارند، مسؤولیت عظیم شغلی به آنها هیچ گونه فرصتی برای ارضای نیازهای دیگر خود را نمی دهد. همچنین در حالت ناآگاهانه، توان شیفت مناسب در محیطهای کاری را ندارند. مسائلی مانند اخراج کارمند نالایق و برخورد با او برایشان مشکل است، زیرا نسبت به او دلسوزی می کنند، به جای قاطعیت، با او همدردی می کنند و از ناراحتی بعدیش شرمگین می شوند.
او محیط کاری را مانند محیط منزل عاطفی تلقی کرده و رفتاری مشابه فرزندانش با کارمندانش دارد همواره آنها را حمایت می کند. پای درد دل کارمندانش می نشیند و در جریان جزئی ترین تعاملات خصوصی و شخصی آنان است. و بطور متقابل کارمندان زیردستشان نیز از او انتظار دارند که حمایتشان کند و مراقب منافعشان باشد (توقعی که معمولا از مدیران مذکر خود ندارند) و اگر چنین نکند، مانند کودکان عصبانی و ناراضی می شوند.

رابطه با زنان

زنان دیمیتر هرگز به خاطر مردان و یا دستیابی به اهداف خود از در رقابت با زنان دیگر برنمی آیند. تنها انگیزه حسادت در آنها نداشتن فرزند است. خود را در مقایسه با زنان هم سنی که مادر هستند تحقیر شده می پندارند. در سال های بعد نیز اگر فرزند بزرگسالشان دور از آنها زندگی کند و به لحاظ عاطفی از او فاصله بگیرد، نسبت به مادرانی که به فرزندانشان نزدیکترند، رشک می برند.
زنان دیمیتری غالبا دوستی های پایداری با زنان شبیه به خود دارند. برای حمایت عاطفی و کمک مالی بیشتر به دوستان مونث خود متکیند تا به همسرانشان. در خانواده نیز مادران و دختران دیمیتری روابط بسیار صمیمانه ای دارند و این روابط گاه نسل اندر نسل ادامه می یابد. این خانواده ها ساختاری مادرسالار دارند و زنان خانواده بیش از مردان از مسائل افراد فامیل باخبرند.

 

رابطه با مردان

زنان دیمیتری مردانی را به خود جلب می کنند که به جنبه مادرانه آنها گرایش داشته باشند. زن دیمیتری واقعی خود انتخابگر نیست و صرفا به نیازهای مرد پاسخ می گوید و حتی گاهی اوقات از سر ترحم به سوی او کشیده می شود. زن دیمیتری از مرد خود انتظارات زیادی ندارد و اغلب مردان را به چشم “پسربچه” می بیند.
الگوی پیوند “مادر کبیر-پسر شیفته” نوع معمول رابطه ای است که زن دیمیتری در آن می گنجد. گرچه ممکن است مرد از زن جوانتر باشد، اما این رابطه کهن الگویی ربطی به اختلاف سنی آنها ندارد. مرد غالبا شخصیتی است با استعداد و حساس که می پندارد هیچ کس جز زنش او را درک نمی کند و برایش ارزشی را که باید، قائل نیست و هیچ کس دیگر نیز به جز زنش بی مسؤولیتی های او را نادیده نمی گیرد. او بیش از آنکه مرد باشد، پسری است نابالغ و خودشیفته که حس می کند شخصیتی ویژه دارد.
خصیصه مادرگونه دیمیتر و مشکلش در رد خواست های دیگران، او را طعمه سودجویی مردانی می کند که جامعه ستیزند. الگوی پسر شیفته، قادر به مهرورزی و وفاداری و همچنین واجد حس ندامت و پشیمانی است. مرد جامعه ستیز از این ویژگیها محروم می باشد و این خود وجه تمایز مهمی است. مرد جامعه ستیز متوقع است دیگران به نیازها و تمنیاتش پاسخ دهند، اما خود عاری از حس قدردانی، صمیمیت و دوستی با دیگران است. نوع ذهنیتش نسبت به دیگران با سؤال “اخیرا تو در حق من چه کرده ای؟” نمایان می شود. او به راحتی قادر است فداکاری ها و ایثارهای گذشته زن دیمیتری و همچنین سودجویی های خود را به فراموشی سپارد. پیوسته نیازمند است و همین نیازمندی است که دیمیتری ایثارگر را به خود می خواند. ارتباط با مرد جامعه ستیز زن دیمیتری را در چارچوب تنگ عواطف خود زندانی و از نظر مادی نیز او را ورشکسته می کند.
نوع شخصیتی دیگری که با زن دیمیتری زوج می شود، مردی است که در پی الگوی مادر خود است. شاید او نیز همچون ادیپ کوچک که در سنین چهار و پنج سالگی آرزوی ازدواج با مادر را در سر می پروراند، با چنین افکاری سرکرده باشد. اینک که مردی شده، در جستجوی زنی است که برایش مادری خوب باشد. دلش می خواهد همسرش مهربان، مراقب و فداکار و صمیمی باشد، غذایش را فراهم کند، برایش لباس بخرد، مراقب باشد تا او به موقع نزد پزشک و دندانپزشک برود و نیز برنامه های اجتماعی اش را سامان دهد.
از میان همه مردانی که به کیفیتهای دیمیتری گرایش دارند، “مرد خانواده” تنها نوع شخصیتی است که خود نیز بالغ و ایثارگر است. چنین مردی شدیدا مایل به تشکیل خانواده است و زن دیمیتری را در تحقق این آرزو با خود سهیم می داند. او علاوه بر آنکه پدر خوبی برای فرزندانش است، به اوضاع و احوال زن خود نیز توجه دارد. “مرد خانواده” به آرزوی دیمیتر برای مادر شدن و پرورش فرزندان واقعیت می بخشد.

ازدواج

برای زن دیمیتری، برخلاف زن هرایی، خود ازدواج اهمیت زیادی ندارد. انگیزه اصلی او برای ازدواج بچه آوردن است. بدون حضور کهن نمونههرا و یا آفرودیت، زن دیمیتری به ازدواج به مثابه گامی به سوی بچه دار شدن و فراهم آوردن محیطی مناسب برای پرورش کودکانش می نگرد.
بر این اساس هر چقدر بچه کوچکتر، ناتوان تر و پر خورتر باشد، انرژی دیمیتری و مادرانه آنها را بیشتر تخلیه می کند. بارداری برای آنها بسیار زیباست. بعضا شوهرشان نیز مانند یکی از فرزندان آنهاست و به همان سبک و سیاق و روش با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و رفتار می کنند.
برای زنی که تحت نفوذ کهن الگوی دیمیتر است، امیال و کردار جنسی اهمیت چندانی ندارد. و غالبا امیال جنسی قوی ندارد. شخصیتی است صمیمی، مهربان و زنانه که بیش از حس و انگیزه جنسی، آغوشی گرم و مهربان دارد. بسیاری از زنان دیمیتری در مورد مسائل جنسی ذهنیتی عفیفانه دارند. در نظر آنها امیال جنسی برای زاد و ولد است نه کامجویی و لذت. برخی از زنان دیمیتری به مقوله جنسیت به عنوان پاسخی به نیاز همسر و نیز وسیله ای برای تغذیه او می نگرند. در بین برخی زنان دیمیتری این راز “گنه کارانه” وجود دارد که پستان به دهان کودک گذاشتن از رابطه جنسی با همسرشان لذت بخش تر است.

فرزندان

برخلاف هرا که رابطه ی زن و شوهری برایش بیشترین اهمیت را داشت، قوی ترین پیوند برای خدابانوان مادر، پیوند مادر و فرزندی بود.
زنان آرتمیسی و آتنایی به راحتی می توانند فرزندان همسر خود را پذیرا باشند، اما برای زن دیمیتری نیاز به زایش و مادر شدن نیازی عمیق و اساسی است. او می خواهد خود فرزندش را به دنیا آورد و خود پرستار او باشد. گرچه می تواند مادر خوانده و یا دایه خوبی هم باشد، اما بدون به دنیا آوردن نوزاد خویش، خود را محروم و بی ارزش می انگارد.
زنان دیمیتری خودشان را مادرانی نمونه می دانند، مادرانی که جز عاقبت خوش فرزند سودای دیگری در سر ندارند. اما از دیدگاه رفتار با فرزندانشان، زنان دیمیتری هم می توانند مادرانی بسیار توانا و هم بسیار افراط گرا باشند.
اینکه مادر دیمیتری بتواند تاثیری نیکو بر فرزندان خود بگذارد و در نتیجه مورد لطف و ستایش آنها قرار گیرد، مشروط به این است که او با کدام جنبه دیمیتر همسانی کند، با دیمیتر “پیش از ربوده شدن” دختر و یا دیمیتر “پس از ربوده شدن” او. قبل از واقعه ربوده شدن پرسفون، دیمیتر به محیط و جهان اطراف خود اعتماد داشت و بدون دل نگرانی به زندگی می پرداخت (همان طور که پرسفون فراغ بال در چمنزار مشغول بازی بود). اما پس از ربوده شدن دختر، دیمیتر خشمگین و افسرده شد، کوه المپ را ترک کرد و از بازی زندگی دست شست.
بعضی از مادران دیمیتری پیوسته در این هراسند که مبادا واقعه ای ناگوار برای فرزندانشان روی دهد. این مادران از بدو تولد کودکشان احتمال “ربوده شدن” او را می دهند و در نتیجه استقلال عمل فرزند را محدود کرده، او را از برقراری رابطه با دیگران برحذر می دارند. ریشه این اضطراب، ترس از دست دادن عشق فرزند به خود است.
مادر دیمیتری خود را در قبال هر اتفاقی که اثری ناخوشایند بر فرزندش بگذارد، مسؤول می داند و احساس گناه می کند. تا زمانی که نتواند تشخیص دهد که مادری تمام و کمال بودن انتظاری بسیار غیر منطقی است، توقع دارد بر همه چیز آگاه و در عین حال از چنان قدرتی برخوردار باشد که بتواند قبل از وقوع هر حادثه بدی، آن را پیش بینی کرده، فرزندش را از هر مصیبتی دور نگاه دارد. با چنین انگیزه حمایتگرانه ای است که او تبدیل به مادری افراطی می شود. هر حرکت فرزندش را زیر نظر می گیرد، در همه مسائلش دخالت می کند و هرجا که احتمال صدمه باشد، جریان امور را در دست می گیرد. در نتیجه فرزندش به او وابسته می ماند و نمی تواند در برخورد با مشکلات و انسانها به تنهایی عمل کند. فرزندان مادر افراطی دیمیتری گاه برای همیشه نزدیک مادر می مانند، گویی از نظر روانی بند نافشان بریده نشده است.
الگوی نامطلوب دیگر برای زنان دیمیتری، مادری است که نمی تواند در پاسخ به خواستهای فرزندش نه بگوید. این مادر خویشتن خود را نادیده گرفته، همه وجودش را وقف خدمت به فرزندانش می کند. فرزندان این مادر شخصیتهایی متوقع و ناسازگار می شوند.
فرزندان آنها در سنین نوجوانی و یا حتی جوانی، قادر به فراهم کردن غذای مناسب، لباس متناسب و سایر نیازهای مقدماتی خود نیستند. چرا که همیشه مادری در کنارشان بوده که پیش از اعلام نیاز، تمام و کمال احتیاجات آنها را برآورده کرده است. نتیجه چنین رفتاری، داشتن فرزندان ناتوان و عجزه ای است که همیشه محتاج مادر هستند.

میانسالی

دوران میانسالی برای زن دیمیتری بسیار مهم است، زیرا اگر تا آن زمان بچه دار نشده باشد، تمام حواسش متوجه این واقعیت است که دیگر وقت چندانی برای زایش ندارد. میانسالی برای آن دسته از زنان دیمیتری که مادر هم هستند اهمیت به سزایی دارد، حتی اگر آنها به اهمیت این دوران در شکل دادن به بقیه سالهای زندگی واقف نباشند. در این سالها فرزندانشان در حال رشدند و با هر گامی که به سوی خودمختاری برمی دارند، توانایی مادر را در کم کردن این وابستگی به بوته آزمایش می گذارند.

کهنسالی

زنان دیمیتری در واپسین سالهای زندگی خود به دو گروه تقسیم می شوند. بسیاری از آنها در این مرحله زندگی بسیار خرسند و راضی و چون گذشته فعال و مشغولند. زندگی برایشان پر از آموزش و تجربه بوده و حال به دلیل واقع بینی و دست و دلبازی مورد احترام دیگران هستند. این زنان دیمیتری آموخته اند که دیگران را به خود وابسته نکنند و به آنها اجازه سوءاستفاده ندهند. به این ترتیب آنها ناجی استقلال و احترام متقابلند و مورد مهر و ستایش فرزندان، نوه ها، دانش آموزان و بیماران خود قرار می گیرند.
زنان دیمیتری که خود را مظلوم می انگارند، سرنوشتی متفاوت با گروه اول دارند. علت اصلی ناخرسندی آنها غالبا یاسها، نومیدیها و نیز آرزوهای برآورده نشده دوران میانسالی است. در این مرحله، آنها با دیمیتر غمگین و خیانت شده که در معبدش به عزا نشسته و به هیچ چیز اجازه زندگی و بقا نمی دهد، احساس نزدیکی می کنند. آنها از سالهای نهایی زندگی خود بهره ای نمی برند و با گذشت روزگار تلخکام تر می شوند.

مشکلات روانی

مشکلاتی که گریبان زنان دیمیتری را می گیرند، زمینه هایی مشابه دارند: مظلومیت، سلطه جویی و قدرت و بیان خشم و افسردگی.

  • همسانی با دیمیتر: زن همگون با دیمیتر چون خدابانویی سخاوتمند و فراهم آورنده رفتار می کند و در مقابل نیاز دیگران به یاری و توجه “نه” نمی گوید. زنی که در پاسخ به نیازهای دیگران پیوسته “آری” می گوید، زیر بار سنگین تعهدات خود می ماند. زن دیمیتری برای اینکه افسار زندگی خود را در دست داشته باشد، باید در برابر دیمیتر درون مقاومت ورزد. به جای “آری” گفتن بی قید و شرط که در ذات اوست، باید تصمیم بگیرد چه وقت، چگونه و به چه کسی خدمت کند. برای فراگیری چنین فنی باید بیاموزد که هم به دیگران و هم به خدابانوی درون خویش “نه” بگوید.
  • غریزه مادری: برای زن دیمیتری مهم است که زمان حامله شدن و نیز پدر بچه را آگاهانه انتخاب کند. تا وقت و شرایط مساعد برای بچه دار شدن، او باید در برابر دیمیتر درون مقاومت ورزد و مساله پیشگیری از حاملگی را جدی بگیرد. خستگی، سردرد، دردهای عضلانی ماهانه، زخم معده، فشارخون بالا و نیز پشت دردهای گوناگون همگی علائمی هستند که زنان دیمیتری معمولا به آنها مبتلا می شوند، زیرا نمی توانند به نیازهای دیگران “نه” بگویند و یا اینکه به دلیل بار سنگین مسؤولیت عصبانیت خویش را بروز دهند.
  • ترویج وابستگی: این خواسته که فرزند باید به او محتاج باشد و همچنین هراس از اینکه مبادا کودک از “جلوی چشمش دور شود”، ظرفیت بالای زن دیمیتری برای مادر بودن را تضعیف می کند. به این ترتیب فرزندش را وابسته به خود بار می آورد. در روابط دیگرش نیز ممکن است همین گونه رفتار کند، مثلا برای “کودک وابسته” و یا “پسر بچه” درون معشوق خود مادری می کند و به مراقبت از “کودک مضطرب” درون دوست خود می پردازد. در هر مقام و شغلی که باشد،اعم از ریاست، ویراستاری و یا معلمی، همیشه “بیش از دیگران می داند” و در انجام همه کارها دخالت می ورزد. بنابراین هم باعث سرکوب هر نوع خلاقیت، نوآوری و اعتماد به نفس در “کودک” درونی دیگران می شود و هم اینکه بر بار مسؤولیت خویش می افزاید. زن دیمیتری از اینکه مورد نیاز دیگران باشد، احساس امنیت می کند. به همین خاطر رشد خودمختاری، استقلال و توانایی در دیگران موجب هراس او می شود. برای ماندن زیر سایه او و دریافت مهر و حمایتش لازم است که دیگران همچنان به او وابسته باشند. این موضوع که مادر دیمیتری وابستگی را در میان اطرافیانش ترویج دهد و یا برعکس، موجب حس ایمنی در آنها شود، به طوری که آنها بتوانند در آن محیط رشد و پرورش یابند، به نحوه احساس او بستگی دارد و به اینکه آیا او احساس کمبود و ناتوانی می کند و یا احساس فراوانی و ایمنی. رشد و اعتلای مادران دیمیتری مستلزم رهایی از نیاز وابسته نگاه داشتن دیگران به خود است. از این رهگذر است که وابستگی متقابل جای خود را به احساس عشق و احترام متقابل می دهد.
  • رفتار پذیرا-پرخاشگر: زن دیمیتری به جای ابراز خشم و اصرار در تغییر اوضاع، معمولا احساسات خود را نادیده گرفته، آن را غیرمنصفانه می پندارد و سعی می کند با کار بیشتر از عهده همه مسؤولیتهایش برآید. رفتار پذیرا-پرخاشگر او باعث می شود تا در نظر دیگران شخصیتی بی کفایت جلوه کند و به احساس گناه دچار شود. بهتر است از همان اول بیاموزد که چگونه هنگام پاسخ “نه” بگوید. وقتی زن دیمیتری به نیازهای خود پی می برد (نیازهایی که خود سرکوب کرده است) و نیز متوجه خشم ناشی از نادیده انگاشتن آنها از طرف دیگران می شود، می تواند از نمونه دیمیتر پیروی کند.
  • افسردگی، آشیانه تهی و احساس خلاء: اصطلاح “افسردگی ناشی از آشیانه تهی” توصیف کننده واکنش زنانی است که زندگی خود را کاملا وقف فرزندانشان می کنند و غافل از آنند که این فرزندان روزی بزرگ شده و خانه را به سوی آینده خود ترک می نماید. زنان دیمیتری که در ارتباطی عاشقانه قرار می گیرند نیز دچار این حالت می شوند. این واکنش همچنین زمانی بروز می کند که آنها خود را “مادرانه” وقف حرفه خویش می کنند، اما یا با شکست مواجه می شوند و یا اینکه دیگران جایشان را می گیرند. ابراز خشم به جای فرو خوردن آن موجب کاهش افسردگی است. “نه” گفتن مانع از فرسایش و افسردگی ناشی از فشار بار مسؤولیت و نیز حس بی مقداری و فدا شدن است. رهایی از قید دیگران و فراهم کردن زمینه رشد و استقلال برای آنها، از بروز انزجار فرزندان (یا همکاران و مراجعین) جلوگیری کرده، او را از چنین عذابی مصون می دارد. پرورش دیگر خدابانوان درون علاوه بر عشق مادری علایق دیگر او را نیز برمی انگیزد.

اگر دیمیتر هستی

  • از خود گذشتگی و ترحم همیشه بهترین راه حل نیست.
  • به نیازهای “خودت” بها بده.
  • برای همه در همه اوقات مادری نکن. به بچه هایت فرصت بالغ شدن بده. برای همسرت بیشتر همسری کن تا مادری.

راههای رشد

زنان دیمیتری به راحتی قادرند الگوی رفتار مادرانه و نیز مشکل “نه” گفتن را در خود تشخیص دهند، اما در درک احساسات و رفتار منفی خود نسبت به دیگران با مشکل مواجه می شوند. از آنجا که همین احساسات و رفتار منفی باید تغییر یابد، رشد و تحول زن دیمیتری مشروط به آگاهی از آنها و داشتن تصویری کامل از خود است.
زنان دیمیتری نیتی پاک دارند که با نیازشان برای مادری خوب بودن درآمیخته، مانع درک و بینش عمیق آنها می شود. این زنان معمولا حالت تدافعی داشته، هرگونه انتقادی را با پاسخی مبنی بر نیت خوب خود(“فقط می خواستم کمکت کنم”) پس می زنند و در پی آن طوماری از عملکردهای خوب و فداکارانه گذشته خود،که واقعیت هم دارند، ارائه می دهند.
زن دیمیتری از آنجا که با الگوی ذهنی مادری خوب و ایثارگر برابری می کند، در “نه” گفتن دچار مشکل می شود و به همین خاطر از شناخت خشم درونی نسبت به عزیزان خود امتناع می ورزد و باز به همین دلیل است که منکر رفتار پذیرا-پرخاشگر خود می شود. او قبول نمی کند که کردارش سلطه جویانه است و باعث ترویج وابستگی می شود، اما می داند که از قدرناشناسی دیگران بسیار غمگین و دل شکسته است و به این احساس افسردگی و اندوه خود اذعان دارد.
در صورت پیگیری علت ها، زن دیمیتری می تواند عادت های منفی دیمیتری را به تدریج شناسایی کند. مهم ترین قدم، اعتراف و اذعان به این عادت هاست که در پی آن تغییر و دگرگونی رفتار آسان تر می شود.

  • مادری خوب شدن برای خود: زن دیمیتری بیش از آنکه دیمیتری برای دیگران باشد، باید “دیمیتر” درون را در ارتباط با خود به کار گیرد. مثلا مواقعی که از او درخواستی می شود، باید بیاموزد که توجه دیمیتر مهربان و ملاحظه کار درون را به خود معطوف سازد و از خود بپرسد: “آیا واقعا دلت می خواهد این کار را حالا انجام دهی؟” و یا “وقت و نیروی کافی برای انجامش داری؟” زمانی هم که مورد بدرفتاری قرار گرفت، باید به خود اطمینان بخشد که “تو شایسته رفتاری نیکوتری” و خود را تشویق کند که از نیازهایش با دیگران حرف بزند.
  • تحولی فراسوی دیمیتر: زن دیمیتری باید با هوشیاری برای روابط دیگر فضای رشد و تبلور بیافریند، در غیر این صورت در چارچوب محدود الگوی رفتاری “فقط دیمیتر” خواهد ماند. مثلا آیا در صورت متاهل بودن بدون وجود فرزندان با همسرش به مسافرت می رود؟ زمانی را به خلوت با خود و نیز ورزش و کارهای هنری چون نقاشی و موسیقی اختصاص می دهد؟ یا اینکه چون دیمیتر هیچ فرصتی پیدا نمی کند؟ اگر زنی حرفه ای و شاغل است، احتمالا تمام نیرو و وقت خود را صرف کارش می کند و با جسم و روحی خسته و فرسوده به خانه باز می گردد.
    زن شاغل دیمیتری نیز باید در مقابل “فقط دیمیتر بودن” خود مقاومت به خرج دهد. اگر از حد دیمیتر بودن فراتر نرود، شانس مبتلا شدنش یه افسردگی ناشی از آشیانه تهی زیاد می شود، زیرا زمانی فرا می رسد که دیگر نیازی به او احساس نمی شود و عاقبت در می یابد که وجودش چندان ضروری نیست.
  • رهایی از چنگال افسردگی: یافتن رابطه ای جایگزین، یکی از طرق بازیابی سلامت و کارایی وجود برای زنان دیمیتری است.

تمرینات عملی برای رشد کهن الگوی دیمیتر

  • برای بقیه غذا درست کن و از هر فرصتی برای دادن غذا و یا هر نوع خوراکی به اطرافیان استفاده کن.
  • تا آنجا که می توانی به دیگران سرویس بده و کارهای آنها را برایشان انجام بده.
  • زمان زیادی را به فکر کردن در مورد دیگران بپرداز و دلواپس و نگران آنها و کارهایشان باش.
  • همیشه همراه خود خوراکی داشته باش تا هر کسی که گرسنه بود، به او بدهی، فرق نمی کند فرد گرسنه آشنا و یا غریبه باشد.
  • بچه های دیگران را نگه دار تا آنها به کارهایشان برسند و به آنها با صبر و حوصله غذا بده.